جدول جو
جدول جو

معنی رکاب دار - جستجوی لغت در جدول جو

رکاب دار
جلودار، کسی که وظیفه اش نگه داشتن رکاب اسب است تا دیگری سوار اسب شود، کسی که سواره یا پیاده همراه مخدوم خود می رود و لوازم او را با خود می برد، ساقی
تصویری از رکاب دار
تصویر رکاب دار
فرهنگ فارسی عمید
رکاب دار
ظرف فلزی پایه دار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لعاب دار
تصویر لعاب دار
آنچه دارای لعاب باشد، دانه هایی که در آب لعاب ایجاد می کنند مانند اسفرزه و بهدانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکتب دار
تصویر مکتب دار
کسی که مکتب دارد و به کودکان خواندن و نوشتن یاد می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
صاحب دکان، کاسبی که دکان دارد
فرهنگ فارسی عمید
کسی که متصدی امور مربوط به آبدارخانه و شراب نوشی پادشاهان و بزرگان بوده است، ساقی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ سَ)
رکاب دارنده. کسی که رکاب گرفته اغنیا را بر اسب سوار سازد. (غیاث اللغات) (آنندراج). خادمی که رکاب اسب را بگیرد تا مخدوم او سوار شود. (فرهنگ فارسی معین) ، پیاده را گویند که همراه سوار برود و در این روزگار او را جلودار خوانند. (برهان) (از انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج) (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). جلودار. (ناظم الاطباء) : رکابی. (دستوراللغه) (دهار). پیاده ای که همراه سوار به راه رود. (ناظم الاطباء) : رکابدار اسب به نزدیک وی آورد... رکابدار گفت: اگر خواهی گریختن آن اسب. (ترجمه تفسیر طبری).
قیصر شرابدارت و چیپال چوبزن
خاقان رکابدارت و فغفور پرده دار.
منوچهری.
رکابدار را فرمود آمده است پوشیده تا آن را پنهان کند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 405). به قدرخان... بباید نبشت تا رکابداری به تعجیل ببرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 75). رکابدار ندیمی را گفت در باب غاشیه چه می فرماید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 364). چون دور شد گفت رکابدار را که آن غاشیه زیر آن دیوار بیفکن. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 365).
موکب صبح را فلک دید رکابدار سه
داد حلی اختران نعل بهای صبحدم.
خاقانی.
برفت با جنیبتی و رکابداری. (تاریخ سیستان).
تا آتش گرم نی سوار است
دست همه کس رکابدار است.
کلیم کاشی (از آنندراج).
، کسی که خدمت اسب کند. مهتر. (فرهنگ فارسی معین) ، شخصی که نعلبکی و پیاله نگاه می دارد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از ناظم الاطباء). به معنی خادم است که پیاله نگاه دارد اکنون آبدار گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). دارندۀ نعلبکی و پیاله و بشقاب. (لغت محلی شوشتر) ساقی. (از شعوری ج 2 ورق 3). شربتدار که چیزها را سر انجام نماید و به خوانچه چیند. (لغت محلی شوشتر). شخصی را گویند که سرانجام سفرۀ امرا و سلاطین بر وجه احسن نماید. (از آنندراج). آبدار. (ناظم الاطباء) :
ماه رکابدار که جانم خراب اوست
هر جا که می رود دل وجان در رکاب اوست.
سیفی (از آنندراج).
، کسی که انواع حلویات و لوزیات بسازد. (غیاث اللغات از مصطلحات). در بهار نوشته که رکابدار در عرف حال شخصی را گویند که انواع حلواهای خوب بپزد در هندوستان حلواپز خانه خاصه را گویند. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رکابداری
تصویر رکابداری
عمل و شغل رکابدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکاب دادن
تصویر رکاب دادن
پیاله دادن، سواری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکابدار
تصویر رکابدار
خادمی که رکاب اسب را بگیرد تا مخدوم او سوار شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طناب دار
تصویر طناب دار
چاتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتاب دار
تصویر کتاب دار
نامه دار ماتیکاندار
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه دارای لعاب است. یا دانه های لعاب دار. دانه هایی مانند اسفرزه قدومه بارهنگ سپستان به دانه و انواع صمغ که پس از ترشدن چسبندگی یابند. یا ظروف لعاب دار. ظرفهایی که روی آنها را با ورقه ای از لعاب پوشانیده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتب دار
تصویر مکتب دار
آموز خانه دار آموز گار کسی که مکتب را اداره کند: (حیف از آن پولهایی که سه سال تمام به میرزا حسن مکتب دار دادم تا سواد دارش کند) (شام. 59)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاب دار
تصویر نقاب دار
نکابدار پرده پوش رخپوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعاب دار
تصویر لعاب دار
((لَ))
دارای لعاب، لعابی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکان دار
تصویر سکان دار
مأمور هدایت وسیله های شناور یا پرنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رکابدار
تصویر رکابدار
خادمی که رکاب اسب را می گیرد تا آقایش سوار شود، خدمتکار، پیاده ای که همراه مخدوم سوار خویش راه رود، کسی که به تیمار اسب می پردازد، مهتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
Jerkily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
Shopkeeper
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
断断续续地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
negoziante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
a scatti
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
lojista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
de forma brusca
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
店主
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
прерывисто
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
sklepikarz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
szarpaną
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
власник магазину
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
уривчасто
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
Ladenbesitzer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
ruckartig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
владелец магазина
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکان دار
تصویر تکان دار
a sacudidas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی